تاب تاب عبایی
سلام به دختر نازنینم
مامانی تنبلی رو کنار گذاشتن و اومدن یه چند خطی از خاطرات قشنگتو واست بنویسن.
دو سه روزی میشه که سرما خوردی.بخاطر داروهات یه کم بیشتر از حد معمول میخوابی.
الان هم خوابی.راستش من خیلی از این وضعیت بدم نمیاد.یه کم بیشتر به کارهای خونه
میرسم.
بابا واسه کلاساش دیشب رفته تهران. دو روز میمونه.عمه جون اومده پیشمون.
از دیدنش خیلی خوشحال شدی.
چند روز پیش بردمت مرکز بهداشت .ماشاالله خوب رشد کردی.وزنت 12کیلو و قدت82سانت شده.
هر روز چیزای جدید یاد میگیری.دوست دارم هرچه زودتر حرف زدنو یاد بگیری گلم.
چند کلمه هم بلدی بگی.مثلا توپ،تاب تاب عبایی، پا، دس .
به پرندگان و کلا حیوانات میگی جی جی.
به شلوار میگی الوا.غذارو میگی ادا.بابارو خوب تلفظ میکنی ولی مامانو میگی ماما.
قربون شیرین زبونیهات بشم.وقتی میخوای واست نقاشی بکشم میگی تاب تاب عبایی.
وقتی هم میخوایی واست آهنگ بزارم گوشیمو میاری و باز هم میگی تاب تاب عبایی.
موقعی هم که دوست داری سوار تاب بشی دستمو میکشی و میبریم طرف تاب و میگی تاب
تاب عبایی.
قربون چشمات بشم.امیدوارم زودتر حالت خوب بشه و دیگه سرما نخوری.
باز هم میام و از شیرینکاریهات واست مینویسم گلم.